برای آن عاشق بی دلی مینویسمـ
که حرمتـ اشکـ هایم را ندانستـ
برای آن می نویسمـ
که معنی انتظار را ندانستـ
چه روزها و چه شبـ هایـ
که با یادشـ سپری کردمـ
برای آن مینویسمـ
که روزی دلشـ مهربانــ بود
مینویسمـ تا بداند دلـ شکستنـ هنر نیستـ
نه دیگر نگاهم را برایشـ هدیه میکنمـ
و نه دیگر دمـ از فاصله ها می زنمـ
و نه با شعرهایمـ دلـ تنگی را فریاد می زنمـ
مینویسمـ تا شاید نامهربانی هایشـ را باور کند
شاید باور کند..
باور!!؟
میدانم در آن سوی خیالـ من کسی است که برایـ او مینویسمـ..
او آرامـ می آید...
و می بیند....
و می خواند....
و می رود.....
همین کافیـ است!!!!
مگر عاشقـ از معشوقـ چه میخواهد؟؟؟؟