غفلت کرده ای مادر...
پشت این قلب عاشق،
فرزندت آرام آرام جان میسپارد...
و تو،
فراموش کردن را به او نیاموخته بودی!!!!
بکارت را درست بخوان...!!!
یک بار دیگر...!!!
این گونه برایت تفسیر کرده اند...!!!
یعنی...!!!
صاحبش بکاره تو می اید...!!!
چون هنوز این یکی را امتحان نکرده ای...!!!
اما وقتی بکارت را از او گرفتی دیگر بکاره تو نمی اید؟؟
چون دیگر امتحانش کرده ای...!!!
میروی سراغ دیگری که بکار تو بیاید...!!!
اینها افتخار نیست
اینها عقده های تو می باشند...!!!
راستی بدان یکی هست که بکارت رسیدگی کند!!!
کـاش مـی فـهـمیـدی .... قـــــ ــــهـر میـکنم تـا دسـتـم را
مـحـــــــ ـکمتر بگیـری و بـلـنـدتـر بـگـویی
بـمــــ ـــــان...
نـه ایـنـکـه شـانـه بـالا بـیـنـدازی ؛
و آرام بـگویـى: هـر طور راحــــــ ـتـى ... !