عشق یا عادت

امروز دوسم داشته باش ..... شاید فردایی نباشه!

عشق یا عادت

امروز دوسم داشته باش ..... شاید فردایی نباشه!

برای عشقم مینویسم

بعد تو روزی

احتمالاً با مردِ دیگری ازدواج خواهم کرد

با هم به سفر خواهیم رفت

بچه دار خواهیم شد

 و شاید

 کنار هم

سالها نفس خواهیم کشید...

برای تو مینویسم

که روزی اگر حس کردی 

به این عشق وفادار نماندم

با دقت این متن را بخوانی

تا ببینی

من بعدِ تو فقط ازدواج کردم

عاشق نشدم!

هیچ مَردی برای من

 "تو" نمیشود دیوانه

اگر حس کردی

  وفادارتر از من بودی

به زنی تنها

روی تخت خوابی دو نفره  فکر کن

 که بهشتش در آغوش تو جا مانده

و حالا در

جهنم آغوش دیگری میسوزد...

به زنی فکر کن 

که برای شوهرش 

غذای مورد علاقه‌ی تو را میپزد

لباسی که تو هدیه داده ای میپوشد

و 

 عطر تو را 

برای او میخرد...

به زنی فکر کن که پسرش هم نام تو است

و هربار که دلش برای تو تنگ میشود

بلند بلند اسم پسرش را تکرار میکند و اشک

از گونه هایش میلغزد...

خوب این متن را بخوان عشقِ دیوانه‌ی من!

تا که شاید به وفاداری من پی ببری...


برای دختر نداشته ام

دخــتـــرم امــــروز برای تو مینویسم

سالها بعد ک بزرگ شدی...

قد کشیدی خانوم شدی...

دلـــم میخواهد تورا از همه ی پسرهای محله و

مدرسه و دانشگاه دور کنم...

دلـــم میخواهد نگذارم از خانه بیرون بروی...

دلـــم میخواهد رنگ افتاب را فقط در حیاط خانه ببینی...

دخــتــرم میدانم از من متنفر میشوی

میدانم مرا بدترین مادر دنیا میدانی...

مــیــدانم

خـــوب مــیدانم

امــــا دخترکم...

اگر بدانی چه بر سر جوانی مادرت آمد

چگونه دلش شکست و آرزوهایش تباه شد از مادر گلگی نمیکنی...

دخترم وقتی سنت هنوز درگیر احساس است و منطق نمیشناسد عاشق میشوی...

عاشقی "درد" دارد...

بمیرد مادر و درد آن روزهایت را نبیند...

این روزها ک مینویسم...

هنوز دخترکی هستم پر از آرزو...

دخترکی ک مادر توست...