رسم عجیبی است!...
محبتت را میگذارند پای احتیاجت... صداقتت را میگذارند پای سادگیت... سکوتت را میگذارند پای نفهمیت...نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت... و وفاداریت را پای بی کسیت....
و آنقدر تکرار میکنند که خودت باورت میشود که تنهایی و بی کس و محتاج!
انـدوه که از حــد بگــذرد
جایش را میدهد به یک بیاعتنایی مـزمـن !
دیـــگـر مـهـم نـیـســت :
بــــــــــودن یا نـبـــــــــودن ؛
دوست داشـتــن یا نـداشـتـــن ...
آنـچه اهـمـیـت دارد
کــــشــــداری رخـوتـنـاک حسی است
که دیگر تـو را به واکـنـش نمیکـشانــــد !
در آن لحظه فـقـط در سکوت غـرق می شـوی
و نـگـاه میکـنی و نـگــــــــــاه ...