بــالــاخــره یــچــیــزے تــو دنــیــا بــایــد بــاشــه ڪــه خــوبــت ڪــنــه
قــرصــیــ،دارویــے،آدمــیــ...
آخ
ـآدمــیــ
آدمــیــ...
“دوستت دارم” هایت را به کسی نگو
نگه دار برای خودم
من جانم را
برای شنیدنش
کنار گذاشته ام . . .
تا جایی که به یاد دارم ...
جمعه ای نبود که نوشته شود
"عجب جمعه ای" ...!
همیشه جمعه ها با درد گذشت!
بد گذشت...
یاجمعه هایی بودند که...
هیچـــــوقت نگذشت!
هیچـــــوقت.
خیلی وقتا آدم نمی دونه چه مرگشه.
دلش می خواد درباره ش با یکی حرف بزنه، ولی نمی دونه با کی.
اگرم یکی پیدا بشه، آدم نمی دونه چی رو از کجا شروع کنه ...
میگذرد!
گاهی از غرورش!
گاهی از کسی که سخت دوستش دارد ...
گاهی خودش را پنهان میکند، زیر صدای موسیقی هدفونش ...
گاهی پشت لبخندهای ساختگی !
اما ...
یک روز، بعد از یک اتفاق، گریه هایش تا همیشه بند می آید و تبدیل میشود به نگاهی سرد !
زن را میگویم !
مادربزرگ
که خدا نور به قبرش ببارد میگفت:
عاشق که باشی
هرگز نخواهی مُرد.
اما، خودش مُرد!
چه پارادوکس بزرگیست عشق!